مدرس با نهایت تندی و خشونت میگوید: به سردارسپه بگو اگر مردی، مردم را آزاد بگذار تا ببینی من از چند شهر انتخاب میشوم والا مجلسی که به دستور تو، من نمایندهاش گردم باید درش را لجن گرفت. آن شخص هم مأیوسانه به عرض رضاخان میرساند که مدرس چنین گفت.
حقیقتاً خیلی ننگآور و باعث تأسف است که پس از 17 سال مشروطیت و آن همه قربانیها که در راه آزادی داده شده مجبور شویم که در عوض اصلاحات اساسی از نقض قانون اساسی و اجرا نشدن سایر قوانین شکایت کنیم. از زمان ورود به تهران متوجه شدهام که به اساس و ارکان قانونی این مملکت حمله میشود و این درحالی است که جلسات گرانبهای مجلس تمام صرف جزئیات شده است...
مدرس عقیده دارد: «در قرون اخیر، وضعیت دنیا در اثر کهنهشدن و عقب افتادن یاغرور برخی دول، جامعههای دیگری به خیال ترقی خود افتادندیا از هوشیاری یا از احتیاط یا از تجدید به خیال ترقی خودافتادند و بالخصوص در اروپا در قرون اخیر، در صد و پنجاهسال قبل، دولتهایی وجود پیدا کردند که درصدد برآمدنددولتهای کوچک دنیا را بخورند.
وسعت نظر و دید مدرس از زمان خود چنان نورآسا میگذرد که در اندیشه استقلال و آزادی نسلهائی است که تا پنجهزار سال بعد قدم به عرصه وجود میگذارند، او تنها نسبت به نسل زمان خود احساس مسئولیت نمیکند بلکه بار سنگین و توانفرسای دفاع از حقوق فردی و اجتماعی اولادان پنج قرن بعد سرزمینها را به دوش دارد، درک عمق و ژرفای حیرتانگیز سخن او برای مجلسیان که رضاخان ...
مدرس در سراسر حیات سیاسی خود، هرگز حریفان را به لطایفالحیل از میدان خارج نکرد و بالاتر آن که او با وصف اینکه یک مجتهد شناخته شده و طراز اوّل بود، هرگز مسائل سیاسی را با ابزاری غیر از سیاست پاسخ نگفت.
صدور بیانیه بالفور در نوامبر 1917، و نشست متفقین در ورسای در سال 1919، برای تعیین تکلیف سرزمینها و مناطق مختلفی که پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی به جا مانده بود و تصویب لایحه قیمومت فلسطین در سال 1922 و اعزام هربرت سموئیل به عنوان فرماندار کل به فلسطین در یک دوره زمانی مشخص، دقیقاً دارای پیام و مفهوم سیاسی قابل تأمل است.
محور اصلی کتاب کنار زدن نقاب بازیگران و نمایش سیمای واقعی آنهاست که خواننده را به اندیشه و تامل بیشتر درباره ی انگیزه های سقوط دودمان پهلوی وا می دارد.
«از آنجا - زندان قصر - بیرون آمدیم... وقتی به دیوان جزا رسیدیم دیدم دکتر قزلایاغ بهقدری ناراحت است که روی صندلی افتاد. قندداغ خواست، خورد بعد از مدتی... گفت یک چیزی میگویم اما قسم بخور که به کسی چیزی نگویی... تیمورتاش نمرد بلکه او را مسموم کردهاند.... مسلم است او را کشتهاند
"شومیاتسکی" یکی از سفرای مهم خارجی در تهران بود که همزمان با فعل و انفعالات قدرت یافت رضاخان و تضعیف جایگاه احمدشاه، سعی داشت مانع از چرخش قدرت به نفع انگلستان در ایران شود.
اسنادی که از کشف حجاب برجای مانده، بسیار زیاد است. در غالب این اسناد رد پای خشونتورزی در بیحجاب کردن زنان قابل ملاحظه است و در بینشان اسنادی به چشم میآید که در زمره نوادر و عجایب دوران جای میگیرند.
روز 12 اسفند 1299 نه روز پس از کودتای رضاخان ، دولت سیدضیاءالدین طباطبایی به روزنامه «ایران» اجازه انتشار داد. روزنامه ایران تنها روزنامه ای بود که پس از کودتای رضاخان اجازه فعالیت یافت .
این مجموعه در واقع تاریخی است روشن و گویا از تاریخ پهلوی که به اتکاء بزرگترین مدارک این دوره تهیه شده و با تحریر بیش از 300 مدخل اصلی، تاریخ حوادث و رجال عصر پهلوی را مورد توجه قرار داده است.